Zakhm
[متن آهنگ «زخم» از ستار]
[شعر]
حس داشتنت یه آن بود
عمر یک لحظهی کوتاه
عمر کوتاه یه لبخند
فرصت یک نفس و آه
اگه صد سال تو رو داشتن
برام انگار یه نفس بودم
با تو آسمون و داشتم
اگه خونهم یه قفس بود
[همخوان ۱]
لحظههای موندن تو
اگه زود بود یا اگه دیر
معنی یه لحظه میداد
لحظهی عبور یک تیر
بودنت شروع یک زخم
از عبور لحظهها بود
زخم دوست داشتنی من
واسه مرگ بی صدا بود
[همخوان ۲]
حس از دست دادن تو
حس از دست رفتنم بود
لحظهی سوزش این زخم
سردی مرگ تو تنم بود
وقت خوب داشتن تو
هرچی بود، زیاد یا کم بود
عمر من بود که تموم شد
یه نفس بود و یه دم بود
[پایانی]
عمر من از تو تموم شد
یه نفس بود و یه دم بود
عمر من از تو تموم شد
یه نفس بود و یه دم بود
عمر من از تو تموم شد
یه نفس بود و یه دم بود