Deltangi
؛[قسمت اول]؛
تو نیستی و صدای تو
هوای خوب این خونهست
صدای پای عطر گل
صدای عشق دیوونهست
تو از من دور و من دلتنگ
تو آبادی و من ویرون
همیشه قصه این بوده
یکی خندون، یکی گریون
؛[قسمت دوم]؛
همیشه قصه این بوده
توی یک لحظه توی یک دیدار
یک زخم از زهر یک لبخند
تمام عمر فقط یک بار
پس از اون زخم پَروردن
پس از اون عادت و تکرار
ولی نصف یه روح این ور
یه نیمه، اون ور دیوار
؛[همخوان]؛
خودت نیستی صدات مونده
صدات، چشمام رو گریونده
دلم روی زمین مونده
فقط از تو همین مونده
؛[قسمت سوم]؛
نفس های عزیز من
صدای پای شب بو هاست
صدای باد و بوی نخل
هوای شرجی دریاست
سکوت، اینجا صدای تو
هوا اینجا، هوای تو
پر از تکرار این حرفم
دلم تنگه برای تو
؛[قسمت چهارم]؛
همیشه قصه این بوده
یا مرگ قصه یا آدم
ته دریاچه های عشق
می جوشند چشمه های غم
همیشه عشق یعنی اَبر
غروب و غُربت بارون
تو در من، جوشش شعری
صدای اون لب بی روح
؛[همخوان]؛
خودت نیستی صدات مونده
صدات، چشمام رو گریونده
دلم روی زمین مونده
فقط از تو همین مونده