Zard
[آلبوم حق / متن آهنگ «زرد» از فدائی]
[قسمت ۱]
غمتو نبینم قناری
چیه بیقراری؟
دنبال بهاری تو تقویم جلالی؟
کجای زمانی؟
ثانیهها شهروند ساعتن
بگو نجاتت میدن اهالیش قاعدتاً
وقتی از گردن آویزونی
به سقف قوانین
آه خودتو نبازی
ما تفالههای جهانیم
یه خلاصه از امتحان شفاهی
جملهها سیاهن زمینه سفید
روا نی
شریک دلی؟ نه تو هم دردی
علاج من روانی
لول دولول میزنه شقیقه به جیب
شاخهها تلهن
میده صدای جرس کمابیش
سوت این قناری
جوجههاش سر از تخم درمیارن
خودشونو میزنن به قفس
پی رهایی میبُره نفس
مثل یه درخت زیر سایهی تبر
ولی بیخبرن دم غروب
میشه قاعده عوض
[همخوان]
زرد، مثل صورت رنگباختهی یه فراری
هر زردی که طلا نیس
بیرنگه حقایق
زرده جراید
سرخی من از شقایق
زردی تو از قناری
زرد، مثل صورت رنگباختهی یه فراری
هر زردی که طلا نیس
بیرنگه حقایق
زرده جراید
سرخی من از شقایق
زردی تو از قناری
[قسمت ۲]
شیکما سیر میشه تو آسیاب دعا
آمریکا به متقاضیان دلار وابستهس
ما به ناجیای شجاع
که پشتشون بدیم ناشیانه شعار
مشت نشون بدیم
قناری به کوچ
حالا زمینگیر
شده به آشیانه دچار
من شک دارم به شادیای شما
دیدی بعضیا انقدر دارن
انگار فامیلای خدان
تو چی؟ سواری یا میدی سواری
میخوری تازیانه
مدام از حامیان اوضاع؟
کمه امنیت، آدما شطرنجین
و آینهها غبار
قناری اوقاتش قهره
قفسه سهمش
جمال چروک، بدن خسته
مظنه چنده؟
سفرهی پربرکت، کباب جنون
تو آذر شرافت و همدلی
با اودیهی کثافت مغز و لجن روح
لای کفن نون
[همخوان]
زرد، مثل صورت رنگباختهی یه فراری
هر زردی که طلا نیس
بیرنگه حقایق
زرده جراید
سرخی من از شقایق
زردی تو از قناری
زرد، مثل صورت رنگباختهی یه فراری
هر زردی که طلا نیس
بیرنگه حقایق
زرده جراید
سرخی من از شقایق
زردی تو از قناری
[قسمت ۳]
شمع میسوزه تا فضا بمونه روشن
میشه دود از میخونه بلند
تو رگا مهمونه سرنگ
پول از آدما میسازه یه حیوون دوسر
بیچاره کلمات که قربونی میشن
تو میدون هنر
تو انزوا میزنم سنگ
به شیطون خودم
وقتی میبینیم خوبیا
تو ریال ختم میشن
فاصله زیاده با دوریا
چقدن کوچیکا؟
بیخ بنا کج، به گوش کر
نمیرسه صدای بلا
سر میکشه شعله از خیمهی سوریا
طفلان قناری تشنه
قناری روسیاس
یه افریقاییه، پی یه قوطی آب
گم تو پوچی سراب میده کولی به زمان
زندهست چون حتی پوسیده طناب
خمیده کمر، کز کنج کوری عوام
قناری مریض روحیه و دواش
یه عدد قرص ماه تمام
الان تو ظهره
[همخوان]
زرد، مثل صورت رنگباختهی یه فراری
هر زردی که طلا نیس
بیرنگه حقایق
زرده جراید
سرخی من از شقایق
زردی تو از قناری
زرد، مثل صورت رنگباختهی یه فراری
هر زردی که طلا نیس
بیرنگه حقایق
زرده جراید
سرخی من از شقایق
زردی تو از قناری
[پل]
تو چی؟
سیری از غذا
یا اسیری از قضا؟
بال زدی بر خلاف خیال
شدی مسافر مسیری تو سراب
تو جرات شدی و من طناب و
الان دارن جر میخورن مفصلات
ولی هنوز آرزوشونه جات باشن
تعداد کثیری از کفترا
[همخوان]
زرد، مثل صورت رنگباختهی یه فراری
هر زردی که طلا نیس
بیرنگه حقایق
زرده جراید
سرخی من از شقایق
زردی تو از قناری
زرد، مثل صورت رنگباختهی یه فراری
هر زردی که طلا نیس
بیرنگه حقایق
زرده جراید
سرخی من از شقایق
زردی تو از قناری