Mashough -e Siahi (The Lover of Blackness)
من سنگی صبور چون کوه یخ در برف و بوران
شمشیر غم برنده تر از عشق سوزان بی کس
اسیر هوس عشق تو ماندم
با دل تر را همدم و همدل شمردم
بیهوده نزن فریاد شب با تو شده همزاد
من با تو ندارم خو دیگر نکن از من یاد
عاشق شدم غافل که تو افسانه بودی
خنجر زدی با قلب من بیگانه بودی
معشوق سیاهی باش در جهل و صباحی باش
در خلوت شب هایت محکوم به جدایی باش
بیهوده نزن فریاد شب با تو شده همزاد
من با تو ندارم خو دیگر نکن از من یاد
من سنگی صبور که کوه یخ در بر سبوران
شمشیر غم برنده تر از عشق سوزان
بی کس اسیر هوس عشق تو ماندم
با دل تر را همدم و همدل شمردم
بیهوده نزن فریاد شب با تو شده همزاد
من با تو ندارم خو دیگر نکن از من یاد
من سنگی صبور چون کوه یخ در برف و بوران
شمشیر غم برنده تر از عشق سوزان بی کس
اسیر هوس عشق تو ماندم
با دل تر را همدم و همدل شمردم
بیهوده نزن فریاد شب با تو شده همزاد