Deltangam
؛[همخوان]؛
امروز چه دلتنگم
امروز چه دلتنگم
مثل من که مثل من
گُم ترانه، کمرنگم
مثل من که مثل من
گُم ترانه، کمرنگم
؛[قسمت اول]؛
امروز چه دلتنگم
خاکستریم انگار
هم خاطره ی زنبق
یک لحظه پس از رگبار
امروز چه دلتنگم
از جنس تکاپوی مصنوعی فواره
بر حاشیه ی تکرار
امروز چه دلتنگم
مبهوت و کبود و گس
بر حضور مجروحم
چه فاخته، چه کرکس
چه سرخه خیابان و
چه قهوه ای کوچه
شکله سایه ی ابرم
بودنی، سیاه و بس
؛[همخوان]؛
امروز چه دلتنگم
امروز چه دلتنگم
مثل من که مثل من
گُم ترانه، کمرنگم
مثل من که مثل من
گُم ترانه، کمرنگم
؛[قسمت دوم]؛
بر مرکب چوبینم
از کوچ نمیمانم
هم ساعته میدان چه
بر دایره میرانم
بی حوصله، بی رویا
دریاچه ی اندوهم
تدفین جُلگه و جنگل
سوگواری کوهم
آه، ای منه جان خسته
عصیان فروخفته
انفجاره پنهان و
افسانه ی ناگفته
امروز که دلتنگم
ناگهانه طغیان کن
شهر بُهت و بُهتان را
به حادثه مهمان کن
؛[همخوان]؛
امروز چه دلتنگم
امروز چه دلتنگم
مثل من که مثل من
گُم ترانه، کمرنگم
مثل من که مثل من
گُم ترانه، کمرنگم