Shayad
شايد نبايد اينقدر مغرور ميشد
نبايد از نگاهم دور ميشد
به رفتن از دلم مجبور ميشد
شايد همون كه ساده ميخنديد
ميون بغض اين ترديد
يه روزى حالمو فهميد
چشماش دريامو دستاش دنيامو اونى كه دردامو از تو نگام ميخوند
بايد نميگفتم به قلب بى رحمش تموم حرفامو تا پيش من ميموند
چشماش دريامو دستاش دنيامو اونى كه دردامو از تو نگام ميخوند
بايد نميگفتم به قلب بى رحمش تموم حرفامو تا پيش من ميموند
تا خسته تر ميشد وابسته تر ميشد
نگاه تب دارم به قلب بيمارش
چند سال بعد از من شايد يه شب اينبار
به ياد من افتاد چشماى بيدارش
شايد يه جاهايي دلم بايد
شبيه قلب اون ميشد
صد بار شكستم پاى اون
اما ببين آخرش چى شد
چشماش دريامو دستاش دنيامو اونى كه دردامو از تو نگام ميخوند
بايد نميگفتم به قلب بى رحمش تموم حرفامو تا پيش من ميموند